آدم فضاییها بین ما زندگی میکنند؟/ یک میلیارد بازدید برای ادعای عجیب در تیک تاک
تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۳۶۵۵۸
گروهی از ساکنان زمین هستند که فکر میکنند زمینی نیستند و از فضا آمدهاند!
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ساینس الرت، مردم ستارهای یا استارسیدها (starseeds) افرادی هستند که معتقدند از ابعاد دیگر کیهان به زمین آمدهاند تا به بهبود وضعیت سیاره زمین کمک و بشریت را به سوی «عصر طلایی» یعنی دورهای از خوشبختی، شکوفایی و موفقیت هدایت کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ممکن است کمی احمقانه به نظر برسد، اما جستجوی اینترنتی این عبارت بیش از ۴ میلیون نتیجه را به همراه دارد و تعداد زیادی از مردم هستند که ویدئوهایی را در اینستاگرام، تیکتاک و فیسبوک به اشتراک میگذارند که معتقدند از جهانی دیگر سرچشمه گرفتهاند. محتواهایی با هشتگ starseed بیش از یک میلیارد بازدید در تیک تاک دارد.
برخلاف گروه روحهای زمین که گفته میشود در زمین تناسخ میکنند، استارسیدها بر این باورند که از سیاره دیگری آمدهاند تا در اینجا متولد شوند. استارسیدها معتقدند که آنها راه ارتباط بین قلمروهای الهی و زمین هستند و میتوانند از طریق مراقبه بین کهکشانها رفتوآمد کنند.
استارسیدها همچنین معتقدند که میتوانند به «زبان سَبُک» ارتباط برقرار کنند؛ شکلی از ارتباط که گفته میشود محدودیتهای انسانی را دور میزند و زبان روح است.
این ایده به طور گسترده به نویسندهای به نام برد استایگر نسبت داده میشود که بسیار درباره ناشناختهها مینوشت و علاقه شدیدی به زندگی بیگانگان فضایی و فرازمینیها داشت. استایگر در کتاب خود با عنوان خدایان دلو در سال ۱۹۷۶ این تصور را مطرح کرد که برخی افراد از ابعاد دیگری سرچشمه میگیرند.
این افراد ادعا میکنند که راههای مختلفی برای تشخیص اینکه آیا شما یک استارسید هستید یا نه، وجود دارد. اینها شامل جستجوی معنا در زندگی و احساس عدم تعلق است. معنوی بودن و داشتن حس قوی شهود نیز از ویژگیهای یک استارسید است.
همچنین گفته میشود که آنها همدل، حساس و دارای مشکلات جسمی و روانی بیشتری هستند، زیرا روح آنها به داشتن بدن انسان عادت ندارد. استارسیدها میخواهند به بشریت کمک کنند. اما آنها غرق در زندگی روی زمین میشوند و با وقتگذرانی با خود در تنهایی کسب انرژی میکنند.
معتقدان همچنین میگویند که استارسیدها میل به کاوش و تجربه فرهنگها و حوزههای جدید دارند، که باه آنها کمک میکند تا بینش جدیدی از هستی داشته باشند. به عنوان مثال میتوان به تئوریهای جدید (توطئه) در مورد جامعه، مداخلات بهداشتی کلنگر، همراه با افکاری در مورد بیگانگان و تمدنهای باستانی اشاره کرد.
واقعیت خود را انتخاب کنیدممکن است برخی از جنبههای شخصیتی خود را در توضیحات بالا پیدا کنید. به عنوان مثال، بسیاری از مردم میگویند که در جستجوی معنای زندگی همراه با احساس جابجایی یا گاه حس بیتعلقی هستند.
در واقع، تحقیقات نشان میدهد که احساس تعلق پایین اغلب با افسردگی مرتبط است، اما چه چیزی باعث میشود برخی از افرادی که چنین احساساتی را تجربه میکنند به این نتیجه برسند که باید از سیاره دیگری باشند؟ به ویژه با توجه به این که هیچ حیاتی فراتر از زمین تاکنون کشف نشده و هیچ مدرکی دال بر اینکه حیات بیگانه تاکنون از زمین بازدید کرده، وجود ندارد. به اثر فورر (Forer) خوش آمدید! برترام فورر، روانشناسی بود که برای اولین بار متوجه شد که به راحتی میتوان افراد را با توصیفهای مبهم درباره خود متقاعد کرد؛ مثل طالع بینی.
مفهوم استارسید شکلی از باور عصر جدید است. این اصطلاح به اعمال معنوی جایگزینی اشاره دارد که در طول دهه ۱۹۷۰ توسعه یافتند. اگرچه عقاید عصر جدید متفاوتاند، فلسفهها و ویژگیهای مشترکی دارند: آنها هستی را در ابعاد کیهانی میبینند و بر معنویت و همچنین خود تمرکز میکنند؛ کریستالدرمانی، انرژیدرمانی و تواناییهای روانی خارقالعاده را به یاد آورید. ویژگیهای دیگر شامل تناسخ، کارما و امکان رسیدن به سطح بالاتری از آگاهی است.
حمایت از باورهای عصر جدید مانند استارسیدها در حال افزایش است. این امر احتمالا ناشی از بیاعتمادی به علم و تردید در ادراکات متعارف از واقعیت است. به ویژه بدبینی نسبت به جامعه مدرن و تلاش برای یافتن معنا در زندگی.
فانتزی و داستانبرخی از ویژگیهای شخصیتی نیز ممکن است برخی از افراد را به اعتقاد به مفهوم استارسید متمایل کند. به عنوان مثال، اگر شما مستعد فانتزی هستید و اغلب رویدادهای خیالی و واقعی را با هم اشتباه میگیرید، ممکن است این دیدگاه برایتان مطلوب باشد.
در اصطلاح روانشناسی، این به عنوان خطای «source monitoring» شناخته میشود، که نوعی خطای حافظه ناخودآگاه است که در آن فرد بین آنچه واقعی و دقیق و غیر واقعی و تصوری است گیج میشود.)
این امر معمولا در اسکیزوفرنی دیده میشود و تحقیقات پیوندهایی بین اختلال شخصیت اسکیزوتایپی (یک اختلال رایج که شکل خفیف اسکیزوفرنی در نظر گرفته میشود) و اعتقاد به تئوریهای توطئه پیدا کرده است.
اثر دیگری که میتواند چنین باورهایی را تقویت کند، چیزی است که به عنوان سردرگمی هستیشناختی شناخته میشود: یعنی زمانی که مردم نمیتوانند بین معنای استعاری و واقعی جملات مانند: «مبلمان قدیمی چیزهایی در مورد گذشته میداند»، تمایز قائل شوند. اینها ممکن است بیشتر به معنای واقعی کلمه تفسیر شوند تا استعاری و بنابراین این احتمال را افزایش میدهد که مردم نظریههای شبه علمی و ماورایی را باور کنند.
این امر به ویژه زمانی صادق است که منبع اطلاعات قابل اعتماد و علمی تلقی شود. این درست همان وقتی است که به منابع اطلاعاتی مورد اعتماد به دلیل اعتبار اجتماعی که دارند، اعتبار بیشتری داده میشود که به آن اثر انیشتین میگوییم.
در مورد استارسیدها، چندین کتاب منتشرشده توسط موسسات انتشاراتی بزرگ و همچنین این واقعیت که تعدادی از آنها پرفروش هستند، باعث شود که مردم تصور کنند که با منابعی موثق طرفند. در واقع، به نظر میرسد زندگی آن طور که ما میشناسیم، ممکن است آن طور که قبلا تصور میکردیم، سرراست نباشد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: طرز تهیه آدم فضایی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۳۶۵۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی پزشکان ایرانی در مرز هشدار؛ مشکل کجاست؟
براساس آخرین بررسیها، آمار خودکشی در میان پزشکان مرد ۴۰ درصد و در پزشکان زن ۱۳۰ درصد، نسبت به جمعیت عمومی، افزایش یافته که عدد قابل توجه و نگرانکنندهای است. آمار دیگری نشان میدهد که خودکشی پزشکان در چند سال اخیر ۵ برابر شده است.
به گزارش دنیای اقتصاد، سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی هشدار میدهد: «سرعت خودکشی در میان پزشکان و رزیدنتها صعودی شده و احتمال دارد که به زودی نرخ خودکشی پزشکان در ایران از سایر کشورها پیشی بگیرد.»
این پزشک همچنین تاکید میکند: «ما در حال حاضر در ابتدای موج گذار از مهاجرتها و خودکشیهای جامعه پزشکی هستیم. این مقدمه شرایط کنونی است و به نظر من ماحصل سالهای سال مدیریت غلط درمانی است که اگر جلوی این روند گرفته نشود، ادامه پیدا میکند. در چنین فضایی اصلاحات جوابگو نیست و نیاز به تحول است.»
از پس دلتنگیهایش بر نیامدمیگویند، دکتر سمیرا آلسعیدی از پس تنهاییهایش برنیامد و مهدی عبدوس، پزشک در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «خانم دکتر سمیرا آلسعیدی فوق تخصص روماتولوژی از میان ما رفت. ایشان روز قبل پلن دارویی خودکشی خود را با رزیدنتها مطرح کرده، آنها موضوع را جدی نگرفته و سر به سر ایشان هم میگذارند، مرحوم به گواهی همکاران، خوش اخلاق، فعال و با وجدان کاری بوده. از ایشان یک فرزند به یادگار مانده است. شاید در لحظات آخر زندگی گفته من زنی هستم که دنیا را روی انگشتان خود میچرخانم، اما از پس دلتنگیهایم بر نمیآیم. پزشکان بیشتر از سایر اقشار جامعه در معرض تنش و استرسهای فراوان کاری هستند.
آنها سرمایه کشور هستند احترامشان را حفظ کنید. تنهایشان نگذارید.» شرایط بهگونهای نگرانکننده شده است که بسیاری از کارشناسان هشدار میدهند که باید تصمیمات جدیتری از سوی مسوولان وزارت بهداشت گرفته شود. زمان مرگ پرستو، محمد رئیسزاده، رئیس سازمان نظام پزشکی درباره موضوع خودکشی در کادر سلامت به «دنیای اقتصاد» گفته بود: «کمیته ویژهای برای رسیدگی به مشکلات نیروهای طرحی راهاندازی شده است تا از حوادثی مانند نورآباد پیشگیری کند.» او تاکید کرده بود: «کمبود پزشک و نبود برنامهای برای پزشکان متخصص بومی اتفاقاتی، چون مرگ پرستو بخشی را رقم میزند.» همچنین قرار بود کمیتهای برای پیگیری و بررسی خودکشیها فعال شود. حال باید دید که نتایج این اقدامات چه میشود و آیا میتواند روند صعودی خودکشیها را کاهش دهد یا نه؟
سرعت گرفتن خودکشی کادر درمانبررسی توییتها و پیامهای تسلیت از سوی رئیس بیمارستان شریعتی و امیراعلم همه گویای این است که سمیرا آلسعیدی تا لحظه پیش از مرگ بهشدت کار میکرد و تا آخر عمر دست از درمان بیمارانش نکشیده است. پرسوجوها همچنین حاکی از این است که او بهشدت مهربان و خوشاخلاق بوده و همواره سعی در کمک به بیماران داشته است. با این حال سوال بسیاری از مردم این است که چرا یک پزشک که جایگاه مهمی در جامعه دارد، اینگونه زندگی را ترک میکند؟
سیدمحمد میرخانی، مشاور اجتماعی سازمان نظام پزشکی میگوید: «چند سالی است خودکشی در کادر درمان به ویژه پزشکان زیاد شده است. این زیاد شدن نسبت به گذشته است و البته باید بگویم که در کشوری مانند آمریکا آمار خودکشی بالاتر است. با این حال مساله مهم این است که در جامعه کنونی ما شیب خودکشی افزایش یافته و حتی ممکن است در صورت اجرا نشدن پیشگیریهای ضروری، به زودی نرخ خودکشی ایران از سایر کشورها بیشتر شود.» او این مساله را با توجه به آمار خودکشی قطعی ۱۶ نفر در سال ۱۴۰۲ بیان میکند با تاکید بر این نکته که ممکن است آمارها از این عدد بیشتر باشد، اما سکوت خانوادهها و آبروداری مانع از اعلام خودکشی شود. میرخانی پدیده خودکشی را چند عاملی میداند و تاکید میکند: «هیچوقت نمیتوان گفت، یک نفر به چه علت اقدام به خودکشی کرده است. قطعا عوامل زیادی در این موضوع نقش دارند، اما بهطور کلی مسائلی در جامعه پزشکی وجود دارد که ممکن است تشدیدکننده عوامل شخصی فرد شود.»
تحقیر سیستماتیک«زمانی رشته پزشکی، رشته بسیار محبوبی بود و موقعیت مالی خوبی هم داشت. پزشک با مداوا کردن بیمار حس خوبی پیدا میکرد و از جایگاه مطلوبی بهرهمند میشد، اما متاسفانه در چند دهه اخیر مشکلات مالی بیشتر شده است. پزشکان معمولا به دلیل شرایط شغلی از نظر خانوادگی و عاطفی حساستر میشوند و از سوی دیگر بیداریهای مکرر فرد را بهشدت آسیبپذیر میکند.» میرخانی با بیان مهمترین عوامل تاثیرگذار روی خودکشی پزشکان میگوید: «یکی دیگر از عوامل، سختی کار است که وقتی با ناکامیهای پزشکی روبهرو شود، فرد را دچار ناراحتی عمیق میکند. از سوی دیگر بحث برخوردهای خشن بیمار و خانوادههای بیمار با پزشک است. چون موقعیت پزشکان در چند سال گذشته افت کرده است. در بسیاری مواقع خانواده خیلی از بیمارهایی که فوت کردند؛ پزشک را مقصر جلوه میدهند. خانواده بیمار معمولا بدون هیچ بررسی برخوردهای خشن نسبت به پزشک معالج اعمال میکنند. مواردی دیده شده که حتی به پزشکان حمله کردند یا آنها را با چاقو زدند. بهطور کلی میزان امنیت پزشکان پایین آمده است.»
او یکی دیگر از عوامل موثر بر حال کنونی پزشکان را محیط پادگانی بیمارستانها عنوان میکند: «این موضوع به خصوص در مورد رزیدنتها صدق میکند. آنها گاهی ۷۲ ساعت نمیتوانند بخوابند و این شرایط بهشدت خطرناک است. معمولا این شرایط آنها را دچار افسردگی میکند و نیاز به درمان دارند، اما گاهی وقتها این درمان به موقع انجام نمیشود. شاید باورش سخت باشد، اما یک پزشک ممکن است تنها فرصت خوابیدن و حمام رفتن را پیدا کند و بیشتر وقتها مشکلاتش لاینحل باقی میماند.» پیش از این، علی سلحشور، سرپرست اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام پزشکی ایران هشدار داده بود: «این حجم از افسردگی میان پزشکان جوان بیسابقه است!» یک مطالعه در سال ۱۴۰۰ درباره وضعیت سلامتی رزیدنتهای در حال تحصیل در دانشگاههای علومپزشکی کشور نشان میدهد: «۲۳درصد از دستیاران پزشکی دارای افسردگی شدید تا بسیار شدید بودهاند. حدود ۲۵درصد از افراد اضطراب شدید تا بسیار شدید و نزدیک به ۳۴درصد از آنها استرس شدید تا بسیار شدید داشتهاند.»
میرخانی یکی دیگر از ریشههای اصلی این شرایط را دوران رزیدنتی میداند: «در سیستم سلامت و بهداشت ما تحقیر سیستماتیک وجود دارد. ساختار بهگونهای است که از رزیدنت بیگاری میکشند و او هم هیچ راه فراری ندارد. او نمیتواند کوچکترین مخالفتی با بالادستی خود داشته باشد چراکه طبق قراردادی که دارد ممکن است که پای ضامنها و وثیقهای که گذاشته، پیش کشیده شود؛ بنابراین ترجیح میدهد سکوت کند. به هر حال بیشتر این افراد امکان ازدواج ندارند و در یک محیط ناامن زندگی میکنند.» سعید بابایی، روانشناس با توجه به خودکشیهای اخیر پزشکان توصیه میکند: «هر چقدر ما شرایط خوبی داشته باشیم و از تمام اختلالها به دور باشیم مثل افسردگی و اضطراب، ممکن است حس ناکافی بودن ما را به پوچی برساند و تمام تروماهای دوران کودکی تاثیر مستقیم رویمان بگذارد.»
زندگی در اتاقهای محقرمیرخانی در ادامه عوامل تاثیرگذار روی حال کنونی جامعه پزشکی میگوید: «بسیاری از دانشجویان پزشکی برخلاف تصور عمومی در دوران گذراندن طرحشان در شهرستانها معمولا در اتاقهای محقر زندگی میکنند. شما ببینید چند عامل آنها را تحتتاثیر قرار داده است. پس وقتی همه این عوامل دست به دست هم میدهند برخی به پایان زندگی میاندیشند.»
میرخانی با تاکید بر این مساله که «خودکشی در دین ما اخلاقی و پسندیده نیست» یادآوری میکند: «افرادی که خودکشی میکنند در شرایط خاص روحی قرار میگیرند و آگاهی خود را به زندگی از دست میدهند و عملشان ناخودآگاهانه است؛ بنابراین این امر یاغیگری در برابر خدا یا کفر نیست.» اگر چه ممکن است این مساله به میان آید که پیش از این هم خیلی از رزیدنتها و پزشکان با این عوامل دستوپنجه نرم میکردند، با این حال میرخانی میگوید: «زمانی مردم برای پزشکان احترام زیادی قائل بودند، اما اکنون اقبال عمومی جامعه از دست رفته است. دیگر احترام پیشین خود را ندارند. ارتباط میان مردم و پزشکان نامناسب شده است و دلیل این امر به ساختار بهداشت کشور برمیگردد. هزینههای درمان بالا رفته است و بیمهها معمولا این هزینه را نمیپردازند و بیمار و پزشک رودرروی هم قرار میگیرند.» حال باید دید که مسوولان چه راهحلی برای برونرفت از شرایط کنونی دارند و چگونه میتوانند محیط پزشکان را امن کنند تا این اندازه تنها نباشند تا به جایی برسند که حتی از فرزند خود بگذرند و خود را بکشند.